همايش اخلاق و روابط بينالملل
18 و 19 آبان ماه 1389
تالار شيخ انصارى دانشگاه تهران

همايش علمى اخلاق و روابط بينالملل به همت انجمن ایرانی روابط بین الملل و با حضور شمار زيادى از اساتيد روابط بينالملل و پژوهشگران و دانشجويان در روزهای دوشنبه و سهشنبه 18 و 19 آبان 1389 در محل تالار شيخ مرتضى انصارى دانشکده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران برگزار شد.
دکتر غلامرضا خواجه سروى با تاکيد بر سخنان رهبرى پيرامون علوم انسانى و اهميت اخلاق و روابط بينالملل آغازگر اين همايش بود. اين استاد دانشگاه با بيان اينکه در دنياى امروز به جاى صلح شاهد فقر و نابرابرى هستيم، گفت: مباحث اخلاقى در روابط بينالملل کمرنگ شده است و در غرب کم و بيش رخت بسته است پس بايد از منظر جمهورى اسلامى نگاه تازهاى به روابط بينالملل داشته باشيم چرا که دين اسلام مىتواند با ظرفيت بالايش اخلاق بشرى را در روابط بينالملل وارد کند.
در ادامه اين همايش دکتر محمد کاظم سجادپور، استاد دانشکده روابط بينالملل با سرفصل اخلاق در نظريههاى روابط بينالملل و نظريههاى اخلاقى روابط بينالملل سخنانش را آغاز کرد.سجادپور بر اين باور است که روابط بينالملل به طور مستقيم و يا بطور غيرمستقيم با اخلاق ارتباط دارد و مسئله محورى در اين رابطه همواره جنگ و صلح بوده و خواهد بود. استاد دانشکده روابط بينالملل مسئوليت و عدالت را مهمترين مفاهيم روابط بينالملل عنوان کرد و افزود: اعلاميه جهانى اخلاق همانند اعلاميه جهانى حقوق بشر بايد وجود داشته باشد. وى با اشاره به وقايع نسلکشى بالکان، روآندا و حادثه 11 سپتامبر بازنگرى در روابط بينالملل را امرى ضرورى خواند. سجادپور با بيان اينکه در اخلاق و سياست انگارهها، برداشتها و پيش فرضهاى گوناگون و بعضا متضادى وجود دارد، اظهار کرد: برخى اين دو پديده را بدون ارتباط ، برخى با ارتباط و گروهى حدى ميانه را دنبال مىکنند و يکى از زمينههايى که مىتواند روشن کننده ماهيت رابطه اخلاق و سياست باشد بخش نظريههاى روابط بينالملل از زاويه ديد مباحث اخلاقى است. وى در اين خصوص دو پرسش نمادين مطرح کرد، نخست آنکه در نظريههاى روابط بينالملل اخلاق چه جايگاهى دارد؟ و دوم آنکه نظريههاى اخلاقى روابط بينالملل کدامند؟ در پاسخ به پرسش نخست ضمن مرور نظريههاى رئاليستي، ليبراليستي، سازهانگارى و نظريات راديکال، روابط بينالملل به طور خاص از منشور رابطه با اخلاق مدنظر قرار مىگيرد. وى در پاسخ به پرسش دوم گفت که به نظريات هنجارى و خصوصا به منازعه بين اجتماعگرايى و جهان وطنگرايى توجه خواهد شد. در انتها سجادپور يادآور شد که هيچ نظريهاى در روابط بينالملل فارغ از دلمشغولى اخلاق نيست.
در ادامه اين همايش، دکتر سيد جواد امام جمعهزاده، به بررسى مقايسهاى مفهوم صلح در دو وضعيت هژمونيک و پلوراليسم گفتمانهاى ارزشى پرداخت.امام جمعهزاده عنوان کرد که اخلاق در روابط بينالملل جز با مفهوم صلح و امنيت معنا پيدا نمىکند.
وى با مقايسه خسارتها، کشتهها و آمارهاى جنگ جهانى اول و دوم به اين موضوع اشاره کرد که از جنگ جهانى دوم تا سال 2000، 125 جنگ در جهان رخ داده است که 80 تا از آنها جنگهاى قومى و مذهبى بوده است و اين در حالى است که از ميان 192 کشور شناخته شده 14 کشور بافت قومى و مذهبى يکسان دارد و در بقيه کشورها بافتهاى متفاوتى وجود دارد پس پتانسيل جنگ در آنها بسيار بالاست. اين استاد دانشگاه که در بررسىهايش به دنبال مفهوم صلح است، اظهار داشت که اکنون 20 هزار کلاهک اتمى آماده شليک در دنيا وجود دارد که بيشتر آنها در آمريکاست. از ديد امام جمعهزاده صلح پايدار زمانى است که صلح براى همه جامعه در نظر گرفته شود و تمامى افراد در صلح، تهديد و امنيت شريک باشند. وى در ادامه اساس اغلب جنگها را خودمحورى و خودبرتربينى قدرتها عنوان کرد. استاد دانشگاه اصفهان سخنش را با بيان جملهاى از هگل که بيانگر ديد متفاوت وى به مقوله صلح است، پايان داد: «دوره طولانى صلح جامعه را به فساد مىکشاند پس جنگ لازم است.»

دکتر سيد اسدالله اطهري، استاد دانشگاه آزاد اسلامى تاکستان نقش اخلاق در نظريهپردازى سياست خارجى را براى بررسى انتخاب کرد. وى در اين راستا به بررسى جايگاه اخلاق در نظريهپردازى بينالمللگرايى کانت پرداخت. وى گفت: بحث کانت بر اين مبنا استوار بود که علوم انسانى بايد بومى و ملى شوند و با پيروى از اين ديدگاه بود که جهان غرب به اخلاق در روابط دست يافت. انديشه کانت بر سه محور اصلى استوار است:
1- هيچ حکومتى نمىتواند به انسان تحميل شود و تا سيستمهاى جهان دموکراتيک نشود جنگ وجود دارد پس دموکراسى مانع جنگ است
2- در سيستمهايى که انسان ابزار قرار بگيرد، احتمال جنگ زياد است.
3- انسان و خرد وى سرچشمه اخلاق است و حکومتى که به انسان و خرد وى توجه نکند، موفق نيست. در مجموع مىتوان اينطور نتيجه گرفت که جامعه مدنى جهانى و دموکراتيزاسيون، صلح جهانى را به ارمغان مىآورد.
«اصول اخلاقى اسلام در روابط بينالملل» موضوع سخنرانى دکتر على اکبر عليخانى بود. رئيس پژوهشکده مطالعات فرهنگى و اجتماعى وزارت علوم، تحقيقات و فناورى در ابتدا به توضيح مفهوم دو واژه اصول و مبانى و تمايز ميان آنها پرداخت.مباني، آموزههاى ثابت و غيرقابل تغيير مىباشد اما اصول، شيوهها و قواعد رفتارى است که متناسب با شرايط زمان و مکان از مبانى استخراج مىشود و جوهره آن ثابت است اما شکل آن تغييرپذير.
عليخانى در ادامه عنوان کرد: در شرايط عادي، جنگى و جنگ سرد مىتوان از اصول اخلاقى اسلام بهره جست. در شرايط عادي، رعايت اصول اخلاقى بر چهار عنصر استوار است: 1- احترام متقابل 2- تعامل متقابل 3- اعتماد متقابل 4- عهد و پيمان متقابل.رئيس پژوهشکده مطالعات فرهنگى و اجتماعى اصول اخلاقى شرايط جنگ سرد را تلاش براى از بين بردن زمينه مخاصمات، مذاکره براى انصراف از درگيرى مسلحانه و آغاز نکردن جنگ تحت هر شرايطى عنوان کرد.
عليخانى در ادامه گفت: اخلاق اسلامى در شرايط جنگى بر ممانعت از محروم کردن دشمن از نيازهاى اوليه همچون غذا، دارو، آب، به حداقل رساندن تلفات، عدم تعرض به مجروحان، اسرا، فراريان و حتى اجساد دشمنان، عدم تعرض به زنان، کودکان و سالخوردگان و تداوم گفتوگوها در حين جنگ تاکيد مىکند. وى افزود: نگاه اسلام به اخلاق در روابط بينالملل نه يک نگاه تشريفاتى و تاکتيکي، بلکه يک نگاه راهبردى است چرا که اسلام رويکرد سياسى ارائه شده به نظام بينالملل را همراه با اخلاق مىداند.
اصغر افتخاري، استاد دانشگاه امام صادق (ع) در همايش اخلاق و روابط بينالملل با عنوان سخنرانى «فوايد اخلاقى روابط بينالملل: رويکرد قرآني» با بيان اينکه از نظر رويکرد قرآنى به مسئله اخلاق در دو بعد نگريسته مىشود، اظهار داشت: بعد اول فردى است، که در صورت روى کار بودن يک دولت اسلامى اين اخلاق تبديل به قانون شده و فرد ملزم مىشود براساس تقوا عمل کند. وى افزود: دومين رويکرد بعد بينالمللى است، اما در اين بعد براساس اينکه همه داراى يک کيش و آيين نيستند، تئورىاى که از اسلام و قرآن ناشى مىشود تئورى دعوت است. اين استاد دانشگاه امام صادق (ع) با ذکر اين نکته که روابط بينالملل نمىتواند عارى از ملاحظات اخلاقى باشد، يادآور شد: گرايشهاى نوين در روابط بينالملل مويد اين ادعاست، لذا تعريف قواعد اخلاقى نياز جدى است که بايد به آن اهتمام ورزيد. افتخارى افزود: نوع ماهيت و ويژگىهاى اصول اخلاق به گونه اى است که آن را قابل عرضه براى جامعه بينالملل مىسازد. وى در پايان خاطرنشان کرد: جامعيت، فرازمانى و فرامکانى بودن اسلام، از اصول اوليهاى هستند که مطلوبيت ذاتى قواعد اخلاقى اسلام را براى سامان بخشى به روابط بينالملل اثبات مىکنند.در ادامه اين نشست دکتر عباس مقتدايى موضوع سرفصلهاى اخلاقى مورد اتفاق مذاهب اسلامى قابل تعميم به عرصه روابط بينالملل را مورد بررسى قرار داد.
عضو هيئت علمى دانشگاه آزاد اسلامى شهرضا افزود: با بررسى ديدگاههاى مذاهب اسلامى به اين نتيجه مىرسيم که کمترين اختلاف نظر آنها در حوزه مباحثى است که در قرآن کريم به صراحت بيان شده است و اگرچه ممکن است تفاسير و برداشتهاى مختلفى صورت گيرد ليکن در کليت امر اتفاق نظر وجود دارد.
وى گفت: تلاش من اين بوده تا ابتدا سرفصلهايى که در حوزه اخلاق اسلامى قرار مى گيرد را از آيات قرآن کريم استخراج کنيم و سپس آن بخش از اين مفاهيم که قابليت تعميم به عرصه بينالمللى و روابط ميان دولتها و ملتها دارد را بررسى و تشريح کنيم.وى خاطرنشان کرد: اين مباحث، مباحثى هستند که بخش زيادى از آن در کتب اخلاقى چه اخلاق نظرى و چه اخلاق عملى در حوزه اخلاقيات فردى مورد بحث و تشريح قرار مىگيرد و اينک مىتوان اين مفاهيم را که براى بيش از 50 کشور اسلامى و بخش قابل توجهى از مردمان جهان مورد فهم و پذيرش اعتقادى است و با آن انس دارند را به عرصه مناسبات بينالمللى وارد نمود و بدين ترتيب به اخلاقىتر کردن روابط بينالملل و به تبع آن روند صلح مثبت در سطح جهانى کمک کرد.
«اسلامگرايى راديکال و اخلاق در نظام بينالملل» موضوع سخنرانى دکتر سيد عبدالامير نبوى در اين همايش بود.عضو هيئت علمى پژوهشکده مطالعات فرهنگى و اجتماعى افزود: گروههاى اسلامگراى راديکال به عنوان يکى از بازيگران غيردولتى در يک دهه اخير به صورتى جدى و اثرگذار در صحنه روابط بينالملل ظاهر شدهاند و انديشه و عملکرد آنها بويژه پس از حملات 11 سپتامبر 2001 توجه ناظران و تحليلگران را به خود جلب کرده است. وى خاطرنشان کرد: اين گروهها مناسبات موجود در نظام بينالملل را برپايه ديدگاههاى خود نادرست و غيراخلاقى ارزيابى مىکنند و خواستار دگرگونى بنيادين آن هستند. بديل پيشنهادى اين گروهها که به طور جدى بدان معتقدند و براى حاکميت آن مىکوشند قواعد و مناسباتى است که از دل متون مقدس قابل استخراج است البته آنها رويکرد راديکال و افراطى خود را به دين دارند و معتقدند که برداشت آنها مىتواند نيازهاى انسانها را به نحو درستى پاسخ دهد و اخلاق و عدالت را که از آرزوهاى هميشگى بشر بوده است به طور کامل بر جهان حکمفرما کند. عضو هيئت علمى دانشگاه علامه طباطبايى با اشاره به جايگاه متفاوت اخلاق در نظريههاى روابط بينالملل گفت: نظريههاى هنجارى ارزشها و اصول اخلاقى را به صورت عناصر ضرورى و مقوم خود به کار مىبرند و به بايدها و نبايدهاى پديدههاى بينالمللى مىپردازند.

دکتر دهقاني، عضو هيئت علمى دانشگاه علامه طباطبايى در اين همايش با اشاره به روابط گوناگون ميان اخلاق و نظريه در روابط بينالملل افزود: سه نوع رابطه بين نظريههاى روابط بينالملل و اخلاق قابل تصور است:1- عدم توجه به ارزشها و موازين اخلاقى 2- توصيف ارزشهاى اخلاقى بدون هرگونه تجويز رفتارى و عملى 3- به کارگيرى ارزشها و قواعد اخلاقى به عنوان يک جزو مقوم نظريه.
وى افزود: بر اين اساس، سه دسته نظريه در روابط بينالملل قابل شناسايى است. نخست نظريههايى که عارى از هرگونه ذکر ارزشهاى اخلاقى هستند و تنها به توضيح عناصر و شرايط قابل مشاهده و رابطه بين آنها مىپردازند. دوم، نظريههايى که تنها نظام و ارزشهاى اخلاقى فردى و اجتماعى را به عنوان واقعيتهاى روابط بينالملل توصيف مىکنند. اين نظريهها به داورى در مورد درستى و نادرستى ارزشها و اصول اخلاقى نمىپردازند. وى خاطرنشان کرد: مورد سوم، نظريههايى هستند که ارزشها و اصول اخلاقى را به صورت عناصر ضرورى و مقوم خود به کار مىبرند. نظريههاى هنجارى يا ارزشى روابط بينالملل در اين گروه قرار مىگيرند. اين نظريهها به بايدها و نبايدهاى پديدههاى بينالمللى مىپردازند و روابط بينالمللى را آنگونه که بايد باشد، مورد توجه قرار مىدهند.
«در عصر جهانى شدن رعايت اخلاق ضرورى است»، دکتر احمد نقيبزاده با اين جمله وارد بحث شد و با سرفصل اخلاق در روابط خارجى ايران باستان سخنرانىاش را ادامه داد. نقيبزاده با بيان اينکه در دنياى امروز نبرد نمادين بسيار ارزشمند است، گفت: ايران در اين راستا ذخاير بسيار ارزشمندى دارد و بايد اين نمادها را در سطح جهان مطرح کند. هنگامى که آمريکا به مکدونالد و شلوار جين مىنازد و مىگويد که اينها در تمام دنيا رايج شده است ايران هم بايد از همان منظرى که انقلاب کرده و دم از اخلاق مىزند، ارزشهاى تاريخ ايران را مطرح کند و در اين صورت قطعا در دنيا مطرح خواهد شد.
استاد دانشگاه تهران ادامه داد: در ايران باستان مدلى مبتنى بر جهانبينى وجود داشت که سه عنصر خدا، طبيعت و انسان را به هم گره زده بود. اين مدل، در واقع مدلى است براى توسعه پايدار و جلوگيرى از تخريب. زمانى که طبيعت در حال تخريب است اين راهکار جوابگو خواهد بود. به عنوان مثال تخريب لايه ازن يا توفان کاترينا که در نتيجه تخريب جنگلها، حيوانات و انسانها به دست آمريکا و غرب اتفاق افتاد از جمله اين موارد است.
مطابق نظر نقيبزاده وقتى انسان خود را از طبيعت جدا نداند دست به تخريب آن نمىزند.در راستاى همين نگرش انسان هم بايد به عنوان مخلوق خدا و جلوه هستى نگريسته شود تا ميزان درگيرىها کمتر شود. به همين خاطر بود که ايرانيان باستان وقتى جايى را فتح مىکردند با انسانها کمال خوش رفتارى را انجام مىدادند. درست در عصرى که قدرتهاى ديگر دست به کشتار و تخريب وسيع مىزدند، هنگامى که ايرانيان وارد بابل شدند، گفتند که براى تحميل چيزى آنجا نرفتهاند و فقط چون که پادشاه آنها ظالم بود، رفته بودند که سعادت آنها را تامين کنند. البته در آن زمان هم استثنائاتى بود. به عنوان مثال پادشاهانى که ديوانه بودند يا کسانى که رعايت نمىکردند اما در هر حال پشت تمام اينها يک جهانبينى وجود داشته است. نقيبزاده ادامه داد: بابت اين نوع جهانبينى هيچ کنوانسيونى امضا نمىشد يا کنفرانسى تشکيل نمىدادند و رعايت اخلاق در پس آن وجود داشت و کسى را به آن دعوت نمىکردند. استاد دانشگاه تهران در ادامه به مقايسه ايران باستان با غرب پرداخت و گفت: در غرب هميشه پشت کردارشان يک نگاه نژادپرستانه وجود دارد و يونان که يکى از پايههاى تمدن غرب بود، خود مصداق اين حرف است.
در پايان وى به سه نکته اشاره کرد:
1- اخلاق يک ضرورت عينى است. 2- چنين الگوهايى حتى مىتواند بهتر از الگوهاى کانتى که نوعى نگاه دنيوى به اخلاق دارند، عمل کنند.
3- ايران چنين ذخايرى دارد اما از آن استفاده نمىکند.
در واقع دنيا، دنياى سمبليک است و ايران بايد سمبلهايش را در سطح جهان مطرح کند تا قبول شود در اين صورت در تمام عرصهها پيروز خواهيم بود.از ديگر اساتيد شرکتکننده در اين نشست دکتر ابراهيم متقي، استاد دانشگاه تهران بود. متقى با عنوان اخلاقگرايى انتقادى در ملاحظات استراتژيک بحث را آغاز کرد. به عقيده وى اخلاق استراتژيک از پنج شاخص اصلى تشکيل شده است 1- نفوذ از طريق تعامل. يکى از شاخصهاى قدرت در عرصه بينالملل نفوذ است و هر فردى در حوزه استراتژيک براى پيروز شدن بايد اخلاق انتقادى داشته باشد. در واقع پيروزى از طريق سرکوب، زور و ابراز خشونت، زمينههاى فرسايش قدرت را فراهم مىکند. اين در حالى است که در اخلاق انتقادى چگونگى فرايند پيروزى بسيار حائز اهميت است. 2- عقلانيت بازدارنده. کشورهايى که در فضاى منازعه و جنگ هستند نبايد فضاى ديپلماتيکشان قطع شود. 3- جنگ و صلح 4- تغيير مسالمتآميز. اخلاق انتقادى همواره بر تغيير مسالمتآميز تاکيد دارد. 5- آيندهنگري، اين گزينه بخشى از اخلاق استراتژيک است. در فضاى جنگ همواره بايد به شرايط بعد از جنگ توجه شود مثالى پيرامون اين بحث شايد به روشن شدن مقصود کمک کند.
در جنگ بين حزبالله لبنان و اسرائيل در سال 2006 با وجودى که حزبالله موشکهايى با برد و توان بيشتر در اختيار داشت اما از آنها استفاده نکرد و اين يعنى عقلانيت استراتژيک در چارچوب اخلاق استراتژيک.متقى در ادامه خشونت نمادين را يکى از تاثيرگذارترين اقدامات دولتها در عرصه بينالملل عنوان کرد. به عقيده وى مانور مىتواند جايگزين منازعه شود يعنى همان کارى که آدولف هيتلر انجام داد. هيتلر با انجام مانورهاى بزرگ نوعى رعب و وحشت را در ديگران ايجاد مىکرد.در مجموع مانور اقدامى است که خشونت نمادين دارد اما تاثيرگذارى آن بسيار زياد است. استاد دانشگاه تهران بمباران نيروهاى نظامى را امرى عجولانه دانست و گفت به جاى اين اقدام بايد انسجام ساختار فرماندهى را فرو ريخت يعنى بايد استراتژى طرف مقابل را نابود کرد.
سخنران ديگر اين همايش دکتر رضا سيمبر بود. وى با سرفصل گذر از دوگانه اخلاقي- غيراخلاقى در پارادايم معاصر نظام بينالملل سخن آغاز کرد. سيمبر با طرح اين سوال که دوگانگىهاى نظام بينالملل چگونه شکل مىگيرد و راه گريز از آن چيست وارد بحث شد. به عقيده وى در نظام بينالملل با يک سرى مفاهيم نسبى روبهرو هستيم که برداشتهاى گوناگونى نيز از آنها وجود دارد. در واقع انسانهاى مختلف و جوامع گوناگون نسبت به مفاهيمى همچون صلح، حقوق بشر، تروريسم، عدالت و برابرى ديدگاههاى متفاوتى دارند پس ادعاى جهانشمولى کردن در رابطه با آنها با توجه به ديدگاههاى مختلفى که وجود دارد، مشکل است.به عنوان مثال در رابطه با تروريسم ديدگاههاى مختلف باعث مىشود که کنوانسيونهاى مشترک بينالمللى در زمينه مبارزه با تروريسم در حقوق و نظام بينالملل نداشته باشيم.البته در رابطه با صلح هم برداشتهاى مختلف وجود دارد. استاد دانشگاه گيلان با بيان اينکه دنيا، دنياى سياست بينالملل است نه حقوق بينالملل اظهار داشت: اکنون برترى دنياى سياست و قدرت محور آشکار است.

بعد از پيدايش نظام وستفالى دنياى بازيگرى ملت و کشور نمود پيدا کرد و آنچه که محور حرکت آنها را تشکيل داد، تحقق منافع ملى بود اما اين هدف قربانيان زيادى داشت. سيمبر ادامه داد: دولتها در صورت ايجاب منافع ملي، برخلاف ديدگاههايشان و با ناديده گرفتن مسائل اخلاقى در پى اين منافع مىروند. پس سياست بينالملل با اينچنين چالشهاى ساختارى در قدرت مواجه است.مطابق نظر سيمبر دوگانگى سپهر اخلاق و سياست منجر به پارادوکسهاى رفتارى گوناگون ملتها و دولتها مىشود و راهحل آن کمرنگ شدن حاکميت دولتها و مداخله آنها و به دنبال آن پررنگ شدن مشارکتهاى مردمى است. به عنوان مثال پيشنهاد مجمع دوم عمومى سازمان ملل متحد يکى از گزينههاى مطرح شده است.زيرا کرسىهايى که در مجمع سازمان ملل وجود دارد کرسىهاى واقعى نيستند و نمايندگان حقيقى ملتها در اين مجمع حضور ندارند پس در همين راستا بايد نهادهاى مردمى و مدنى در سطح بينالملل تقويت شود تا راهکارها، پويشها و نگرشهاى منافع ملى در عرصه جهانى نقشآفرين شود. در انتها قابل ذکر است که تنها راه گريز از اين دوگانگىها پررنگ کردن نهادهاى جامعه مدنى بينالمللى است و بس.در ادامه اين همايش دکتر محمدجواد حقشناس به بررسى تنش ميان ايران و آمريکا از منظرى متفاوت پرداخت. به گفته حق شناس تاثير اين تنش بر برخى رخدادهاى داخلي، جهانى و منطقهاى قابل مشاهده است.
استاد دانشگاه آزاد اسلامى عنوان کرد: اگر آغاز کشمکش ميان دو کشور را شروع انقلاب بدانيم اما ريشههاى اين دشمنى در تمامى دوران حضور آمريکا در ايران قابل جستوجوست و نوسانهاى زيادى هم داشته است. در واقع آمريکا به کمک نگاه مثبتى که به او وجود داشت کارش را آغاز کرد، سپس به يک همپيمان قابل اطمينان ارتقا يافت، بعد هم به يک مداخلهگر داراى سوءنيت تبديل شد و در نهايت موقعيتش در وضعيت يک دشمن غيرقابل گذشت تثبيت شد. حق شناس ادامه داد: موارد اخلاقى و ارزشهاى مورد نظر دو کشور مىتواند عامل تشديد کننده تنش باشد. هر يک از دو طرف با استدلالهاى مبتنى بر چارچوبهاى اخلاقى خود تلاش مىکنند حقانيت خودشان را اثبات کنند.
به عقيده وى حضور اوباما در ساختار قدرت سياسى مى تواند جهتگيرى رفتار استراتژيک آمريکا را اندکى تغيير دهد اما تاثير چندانى بر اخلاق سياسى آنها برجاى نمىگذارد. در واقع همگونى شاخصها و مولفههاى اخلاق سياسى ايران و آمريکا منجر به تشديد اختلافات و تعارض ميان آنها گرديده است. مديرمسئول روزنامه اعتماد ملى در ادامه گفت: اولين مهاجرين به آمريکا براى اين مهاجرت ابعادى معنوى قائل بودند و فکر مى کردند رسالت خداوندى دارند و آمريکا را يک جامعه خدايى تلقى مىکردند آنها به دنبال يک جامعه نمونه در داخل آمريکا و سپس قاره آمريکا و جهان پيرامون بودند، پس رسالت آمريکايى عليه ارزشهاى اروپايى شمرده مىشود.
وى افزود: آنها در تمامى حوزهها علاوه بر سياست يعنى اقتصاد، تکنولوژى و فناوري، هنر، موسيقي، سينما، ورزش و صنعت نيز نگاهى برترى طلب دارند و اين در واقع نمادى از برترىجويى قوم آمريکا است. آنها با نمادهايى مثل مک دونالد، کوکاکولا و جنرال موتورز مىخواهند ارزشها و اخلاق آمريکايى را به نمايش بگذارند. حقشناس تاکيد کرد: آنها براساس رسالتى که براى خود قائلند، مداخلهگرا هستند و در نگاه آنها اين براى ريشهکنى فساد و گسترش ارزشها و اخلاق آمريکايى است. در اين زمينه جنگ بوش، جنگ اسپانيا و جنگ اول و دوم جهاني، حضور در جنگ کره و ويتنام و در خاورميانه نيز مداخلاتشان در پاناما، ليبي، ايران، کوزوو، افغانستان و عراق قابل ارزيابى است.
قابل ذکر است که آئين اختتاميه همايش علمى اخلاق و روابط بينالملل و همچنين رونمايى از کتاب اخلاق سياسى با حضور وزير فرهنگ و ارشاد اسلامى برگزار شد.سيد محمد حسينى در جمع شمار زيادى از استادان روابط بينالملل دانشگاههاى کشور و بيش از 400 نفر از محققان، پژوهشگران، دانشجويان گفت: اگر در بحث علوم انسانى مىخواهيم به سمتى حرکت کنيم که آموزههاى ديگران را ارائه ندهيم، بايد استادان همت کنند.
وى نگاه به سياست را در اسلام متفاوت با ديگر مکاتب دانست و افزود: سياست در مکاتب ديگر به گونهاى مطرح مىشود که آميختگى آن با اخلاق، دشوار است.وى با استناد به آموزههاى ديني، قرآن، نهجالبلاغه و عهدنامه مالک اشتر قلب امير را مالامال از عشق به مردم توصيف کرد و افزود: با چنين نگرشى اين گونه نيست که فرد بخواهد به هر وسيلهاى به قدرت برسد.
وزير ارشاد با اشاره به رونمايى کتاب اخلاق سياسى در اين همايش خطاب به استادان و دانشگاهيان حاضر در همايش گفت: با اراده شما مىتوانيم گام بلندى برداريم.وى در عين حال افزود: در کنار فعاليتهاى ديگر کشور و نيازهاى مادى به مسائل آموزشي، علمى هم بايد توجه بشود.
حسينى با اشاره به طرح شدن بحث غلبه گفتمان علمى و رفع مظلوميت از چهره فرهنگ که از سوى مقام معظم رهبرى مطرح شده است، اظهار اميدوارى کرد که همگان دست در دست بتوانند گامهاى موثرى را بردارند.
.....................................